˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
18 / 12برچسب: آموزشی, آموزنده,ادعا, بسیار زیبا, بیم,تکان,ثابت,جدید, جواب,حرف, خاموش, خدا,خشم,داستان,داستان آموزنده,داستان زیبا و آموزنده, داستان های آموزنده, داستان های کوتاه,داستان کوتاه,دریا, دست, دعا,دنیا, روشنایی, :: 12:54 :: نويسنده : وحید
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد. اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت…………. تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟! سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟! چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟!
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
18 / 12برچسب: آموزشی,آموزنده, الله, بسیار, بسیار زیبا, جدید, جملات,جملات آموزشی, جملات آموزنده,جملات بزرگان, جملات زیبا,جملات زیبا و آموزنده, جملات زیبا و آموزنده از بزرگان, خدا, خداوند, درس, رد, زیبا,شاگرد, شاگرد ممتاز, :: 12:45 :: نويسنده : وحید
در کلاس درس خدا؛ آن هایی که ناله می کنند، رد می شوند؛ آن هایی که صبر می کنند، قبول می شوند؛ آن هایی که شکر می کنند، شاگرد ممتاز می شوند.
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
9 / 12برچسب:برو با دل بیا, بسیار زیبا,جدید, حق, خانه خدا,خاک, دل,زیبا, شعر,شعر مذهبی,شعرهای مذهبی,عاشق,عاشقانه, عشق,عکس,عکس مذهبی,عکس های مذهبی,عکس کعبه, قشنگ, لبیک اللهم لبیک,مذهبی,مکه, ندا آمد, چرا باید به دور تو بگردم,کارت پستال, کعبه, :: 22:40 :: نويسنده : وحید
به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاک چرا باید به دور تو بگردم ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک جالب اینجاست تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی. ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام!
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
7 / 12برچسب:آموزشی,آموزنده,اخلاص, استجابت, اشک, افشا, الا بذکر الله تطمئن القلوب, الله, امروز, امضا, بد, بسته, بسیار, بسیار زیبا, بنویس, تامین, توبه,جدید, جمع و منها کردن, حاجت, حساب, خانه,خریدار, درد, درد دل, دریا, دل, رحمت, روزی, روشن,زندگی, زیبا,شعر, شعر مذهبی, شعرهای مذهبی, شکر,, :: 4:57 :: نويسنده : وحید
دلت را خانه ما کن، مصفّا کردنش با من به ما دردِ دل افشا کن، مداوا کردنش با من اگر گم کرده ای ای دل، کلید استجابت را بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من بیفشان قطره ی اشکی، که من هستم خریدارش بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من اگر درها به رویت بسته شد، دل بر مکن بازآ در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من به من گو حاجت خود را، اجابت می کنم آنی طلب کن آنچه می خواهی، مهیّا کردنش با من بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را بیاور نیک و بد را، جمع و منها کردنش با من چو خوردی روزی امروز ما را، شکر نعمت کن غم فردا مخور، تأمین فردا کردنش با من اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت تو نام توبه را بنویس، امضا کردنش با من
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
7 / 12برچسب:آخرت, آلودگی, آموزشی,آموزنده, آیه, آیه قرآن, آیه ها, اشک,اشک و گریه, اوج گریه,بسیار, بسیار زیبا,بغض,بغض و اشک, بغض و گریه, بی خبر, ترجمه, تهمت به خانم ها,تهمت به زنان, :: 4:45 :: نويسنده : وحید
قابل توجه تمامی کسانی که خیلی راحت به خانم ها تهمت می زنن!!! «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ» « کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
بهشت و جهنم دو منطقه جغرافیایی نیستند. بهشت و جهنم را نباید اینجا و آنجا جستجو کرد برای یافتن بهشت و جهنم ، به خویشتن خویش سفر کن ذهن ، بهشت می شود. ذهن ، جهنم می شود. ذهن توان این را دارد که هر یک از این دو باشد. عرش و فرش الهی در درون ماست. همین طور بهشت و جهنم ما عادت کرده ایم همه چیز را بیرون از خویش جستجو کنیم زیرا سفر به درون ، بسیار دشوار است ما بیرونی شده ایم وقتی به خدا فکر می کنیم ، به آسمان نگاه می کنیم خدا شخصی ست که در آسمان منزل دارد اما…. خدا را در درون خود جستجو کن…. او دور از دسترس نیست
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ ![]() گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
![]() |